معرفی کتاب
کتاب شازده کوچولو اثر آنتوان دوسنت اگزوپری در گروه معروف ترین کتاب های قرن بیستم قرار می گیرد. نسخه کامل کتاب شازده کوچولو درباره سفر شهریار از اخترک ب 612 به چند سیارک و از جمله کره زمین است. در ادامه مقاله همراه رادیو کاوش باشید.
یک سوال مهم آیا کتاب شازده کوچولو واقعی است؟!
نویسنده فرانسوی این اثر محبوب با کلامی شیوا و لطیف داستان شاعرانه ای را روایت می کند که تمام افراد با تمام گروه های سنی مجذوب آن می شوند. گرچه بعید به نظر می رسد که داستان واقعیت داشته باشد اما نوع نگارش و لحن کتاب به حدی در دل خواننده حس شیرین و لطیف ایجاد می کند که به نظر واقعی می رسد.
داستان کامل کتاب شازده کوچولو از آنجایی آغاز می شود که شازده شهریار کوچک قصه ما که در رابطه عاطفی عمیقی با گل خود است از رفتار های متکبرانه او بسیار آزرده خاطر می شود. شهریار اخترک ب612 را ترک کرده و گلش را تنها می گذارد. ما در این کتاب سفرنامه شهریار یا همان شازده کوچولو را می خوانیم.
این شخصیت جالب در طی سفر خود با آدم بزرگ های عجیبی رو به رو می شود و از نوع رفتار آنها بسیار تعجب می کند. شازده کوچک قصه پس از بدرفتاری های گلش برای اکتشاف جهان بزرگتر و یافتن حقیقت و معنای زندگی سفر عجیب و هیجان انگیز خود را از اخترک کوچکش شروع کرده پس از خروج از منطقه امن خود با دنیایی فراتر از تصورش آشنا می شود.
نسخه کامل و بدون سانسور کتاب شازده کوچولو از آنجایی آغاز می شود که شهریار پس از سفر پر فراز و نشیب خود به زمین رسیده و در کویر فرود می آید. در این شرایط با یک خلبان که هواپیمایش خراب شده آشنا شده و قصه سفر طولانی و پرماجرای خود را برای او تعریف می کند.
خلاصه کتاب شازده کوچولو
هم اکنون که با این اثر پرفروش و ارزشمند فرانسوی آشنا شدید وقت ان رسیده تا با شازده کوچولو همسفر شویم. در این بخش از مقاله قصد داریم به طور خلاصه شخصیت های این داستان را معرفی کنیم. همچنین اگر دوست دارید با سیارک هایی که شازده کوچولو به آنها سفر کرده آشنا شوید مطالعه این بخش از مقاله برای شما لذت بخش خواهد بود.
مراحل سفر و شخصیت های کتاب شازده کوچولو
شروع سفر
شهریار کوچولو که گل خود را ضعیف و مغرور می بیند و رفتار های متکبرانه گل رز سرخش او را خسته کرده دست از مراقبت گل کشیده و شروع به سفر می کند. پسرک کوچک قصه که در نهایت یک قهرمان به یاد ماندنی در خاطر تمام خوانندگان است اخترک B612 را ترک کرده و به سیارات مختلف سفر می کند.
او در این سفر قصد اکتشاف جهان بیرون از اخترک و پیدا کردن معنای زندگی را دارد. در این بین رفتار معمولی ما آدم بزرگ ها برای پسرک قصه بسیار عجیب بوده و بر پایه نفس و مادیات است. دیدگاه شازده کوچولو به رفتار آدم بزرگ ها بسیار جالب، خواندنی و تاثیر گذار است.
سیارک اول: ملاقات با پادشاه
شهریار در این سیارک با یک پادشاه سلطه جو آشنا می شود که دوست دارد همه رعیت و تحت فرمان او باشند. پادشاه نماد انسان هایی است که دوست دارند بر همه چیز تسلط داشته و حاکم باشند.
سیارک دوم: ملاقات با انسان خودپسند
شازده بعد از دیدن رفتار های عجیب پادشاه سیارک اول آن را ترک کرده و در مسیر خود به سیارک دوم می رسد. در این سیارک با انسانی مغرور و خودپسند آشنا می شود که خود را از نظر ظاهر، تیپ، هوش و ثروت بهترین فرد سیارک می داند. همین رفتار ها باعث می شود که شازده کوچولو این سیارک را نیز ترک کند.
سیارک سوم: ملاقات با میخواره
در این سیارک یک میخواره که نماد انسان های بی هدف است زندگی می کند. این بخش از کتاب با قلم بسیار قوی نویسنده بی هدفی، غم و حزن را به خواننده انتقال می دهد. پسرک قصه در این سیارک نیز ماندگار نشده و سفر خود را به مقصدی نامعلوم ادامه می دهد.
سیارک چهارم: ملاقات با تاجر
در این سیارک یک تاجر که نماد انسان های بسیار مادی و پول پرست است زندگی می کند. این فرد مدام در حال شمارش دارایی های خود است. دقیقا چیزهایی که نمی تواند از آنها استفاده کند یا به طور رایگان بین تمام انسانها تقسیم شده. اما نگاه مادی و پول پرستانه او اجازه نمی دهد تا از زندگی لذت ببرد.
شازده کوچولو پرسید: چه جورى مىشود یک ستاره را صاحب شد؟
تاجر پیشه بىدرنگ با اَخم و تخم پرسید: این ستارهها مال کىاند؟
چه مىدانم؟ مال هیچکس.
پس مال منند، چون من اول به این فکر افتادم.
همین کافی است؟
البته که کافى است. اگر تو یک جواهر پیدا کنى که مال هیچکس نباشد مىشود مال تو. اگر جزیرهیى کشف کنى که مال هیچکس نباشد مىشود مال تو. اگر فکرى به کلهات بزند که تا آن موقع به سرکسی نزده به اسم خودت ثبتش مىکنى و مىشود مال تو. من هم ستارهها را براى این صاحب شدهام که پیش از من هیچکس به فکر نیفتاده بود آنها را مالک شود.
سیارک پنجم: ملاقات با فانوس بان
فانوس بان قصه در یک جزیره زندگی می کند که هر یک دقیقه یکبار به دور خود می چرخد. سرعت چرخش این سیاره در زمان های قدیم انقدر سریع نبوده اما با گذر زمان سرعت آن نیز بیشتر شده. به همین دلیل فانوس بان باید بر اساس یک دستور قدیمی هر یک دقیقه یکبار فانوس را روشن کند. این فانوس بان که نماد انسان های فداکار است به هدی ایثار و از خودگذشتگی دارد و مدام در حال خاموش و روشن کردن فانوس هاست که در حسرت یک چرت کوتاه است.
سیارک ششم: ملاقات با جغرافی دان
در این سیارک یک جغرافی دان در حال نوشتن کتاب های قطور است. با دیدن شازده کوچولو به وجد آمده و دوست دارد تجربیات او را بنویسید. شازده با توصیف سفر و سیاره اش پاسخ سوالات جغرافی دان را می دهد. اما جغرافی دان معتقد است که نکاه شهریار و توصیف های او از گل بسیار فانی است و ارزش ثبت شدن ندارد.
سیارک هفتم: ملاقات با خلبان
شازده کوچولو پس از ترک اخترک خود و سفر به 6 سیارک مختلف در نهایت به زمین می رسد. در ابتدا با یک خلبان بی نام و نشان ملاقات می کند و در نهایت با روباه و اهلی شدن آشنا می شود.
بهترین قسمت کتاب شازده کوچولو کجاست؟
پس از خواندن خلاصه کتاب شازده کوچولو و ماجرای سفرش به نظر شما بهترین قسمت این کتاب کدام بخش است؟ اگر از من بپرسند که طلایی ترین و زیبا ترین جمله کتاب شازده کوچولو کجاست قطعا به ماجرای روباه و شازده کوچولو و اهلی کردن اشاره می کنم.
«اهلی کردن» چیز بسیار فراموش شدهای است. یعنی «علاقه ایجاد کردن». شازده کوچولو گفت: علاقه ایجاد کردن؟
روباه گفت: البته. تو برای من هنوز پسر بچهای بیش نیستی؛ مثل صدها هزار پسر بچهی دیگر و من نیازی به تو ندارم. تو هم نیازی به من نداری. من نیز برای تو روباهی هستم شبیه به صدها هزار روباه دیگر. ولی تو اگر مرا اهلی کنی هر دو به هم نیازمند خواهیم شد. تو برای من در عالم همتا نخواهی داشت و من برای تو در دنیا یگانه خواهم بود…
شازده کوچولو گفت: کم کم دارم می فهمم… گلی هست… و من گمان می کنم که آن گل مرا اهلی کرده است….
روباه در ادامه می گوید:
آدمها این حقیقت را فراموش کردهاند؛ ولی تو نباید فراموش کنی. تو هرچه را اهلی کنی همیشه مسئول آن خواهی بود. تو مسئول گل خود هستی.
و قبل از رفتن، رازی را برای شازده کوچولو فاش میکند:
روباه گفت: خداحافظ و اینک راز من که بسیار ساده است: بدان که جز با چشم دل نمیتوان خوب دید. آنچه اصل است از دیده پنهان است.
شازده کوچولو برای اینکه به خاطر بسپارد تکرار کرد: آنچه اصل است از دیده پنهان است.
هدف کتاب شازده کوچولو چیست؟
شاید این سوال برای شما پیش آمده باشد که ایده و هدف این کتاب از کجا نشات می گیرد؟ باید گفت که یک سانحه در سال 1935 منجر به نگارش این اثر ارزشمند شد. در آن سال هواپیمای اگزوپری برای شکستن یک رکورد شروع به حرکت کرد. در این سفر که برای شکستن رکورد پرواز از پاریس تا سایگون بود یک سانحه هوایی اتفاق افتاد و هواپیمای سنت اگزوپری در صحرای بزرگ آفریقا فرود آمد. فرود آمدن این هواپیما شروع قصه یک خلبان بی نام با یک پسر بچه فضایی بود.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.